عیوب قافیهبرای قافیه عیب هایی را ذکر کرده اند که باعث اختلال در قافیه می شود و آن بر دو نوع است:الف. عیوب ملقبه: عیوب ملقبه خود بر چهار گونه تقسیم می شود:1- سِناد: یعنی اختلاف در ردف (چه اصلی و چه زاید) مثل زندگانی و نشینی.2- اِقوا: یعنی اختلاف در حرکات ماقبل ردف اصلی و ردف زاید.3- اکفاء: یعنی اختلاف در حرف روی (حرف های قریب المخرج) مثل سلاح و پناه.4- ایطاء: تکرار حروف در قافیه چه به صورت خفی مثل کوهسار و شاخسار یا به صورت جلی مانند صفات و جهات، یاران و دوستان.برخی ایطاء جلی را شایگان نامیده اند.ب. عیوب غیر ملقبه: برا ی عیوب غیر ملقبه اقسام زیادی ذکر کرده اند از جمله تحریف کلمه را، مثل قافیه کردن دیو با سیو (سیب).
قواعد قافیه1- واو معروف با واو مجهول (مثل دود با اوش) و یاء معروف با یاء مجهول (شیرخوردنی با شیردرنده) قافیه نمی شوند.2-
یاء یازده نوع است: یاء نسبت، یاء مصدری، یاء خطاب، متکلم، وحدت، نکره،
شرط و جزاء، استمرار، ربط و اضافات، زاید، جزء کلمه. همه این یاءها با
همدیگر قافیه می شوند مگر یاء وحدت و نکره که با یاءهای دیگر قافیه نمی
شوند.3-
در قافیه آنچه مهم است، قسمت اصلی کلمات است نه زوایدی مثل پسوندها، ضمایر
و علایم جمع، لذا "علف زار" با "چمن زار"، "رفتم" با "بردم"، و "جوانان"
با "پیران" هیچگاه همقافیه نمی شوند زیرا اصل آنها علف، چمن- رفت، برد-
جوان و پیر، می باشد و "زار، م، ان" جزء اصل کلمات نیست. یا مثل این شعر:آوازهای شرقی باران غروب کردجنگل در انتظار درختان غروب کردخورشیدهای تازه به دوران رسیده راباید ندید و مثل شهیدان غروب کرددر
این شعر باران، درختان و شهیدان همقافیه شده اند، در صورتیکه از لحاظ
قافیه به اشکال مواجه اند زیرا درختان و شهیدان با ضمیر جمع آمده اند، اگر
ضمیر را برداریم، درخت و شهید می شود که هیچگونه هم آهنگی بهم ندارند و نمی
توانند با باران قافیه گردند.4-
وقتی ازکلمات، حروف زواید را برداشتیم، اگر حرکات قبل از حروف آخر یک نوع
بود، آن کلمات همقافیه اند در غیر آن همقافیه نمی باشند. مثل چمن و سخن که
حرف آخر هر دو، نون است، و حرف ماقبل آنها خا ومیم دارای یک نوع حرکت
(فتحه) می باشد.برخلاف
کلمات "شُد و بَد" که حرکات حروف قبل از دال از یک نوع حرکت برخوردار نمی
باشد بلکه یکی ضمه و دیگری فتحه است که این سبب اختلال قافیه می گردد.5-
در قافیه- مثل وزن- مهم شکل تلفظ است نه نوشتن، از اینرو می توان "خواهر"
را با "مادر" و "خورد" را با "برد"، "خویش" را با «پیش» همقافیه کرد. به
همین صورت بعضی گفته اند: می شود کلمات مختوم به ث و س ت و ط، ذ، ز، ض و ظ
را با هم همقافیه نمود در حالیکه عدهء دیگر معتقد اند که در قافیه علاوه بر
شکل صوتی، شکل صوری نیز مهم می باشد و رعایت آن الزامی است. بناءً همقافیه
ساختن کلمات قفس و عبث، التفات و احتیاط، التذاذ، راز و مقراض، کار ناصواب
است و آوردن در شعر بیش از یک مورد به اصول شعر لطمه می زند.